معرفی جلال آل احمد
جلال آل احمد، متولد آذر ۱۳۰۲ در تهران است. او که داستاننویس، مترجم، مقالهنویس بود در شهریور ۱۳۴۸ در اسالم کلان درگذشت.
در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. در ۱۳۲۲ دیپلم گرفت و چند ماهی از سال بعد را در نجف به طلبگی گذراند. پس از بازگشت، از ۱۳۲۳ به حزب تودهی ایران پیوست اما مطلوب خود را در آن نیافت. در ۱۳۲۵ دورهی دانشسرا را تمام کرد و سال بعد معلم شد. از ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ با احسان طبری سردبیر ماهنامهی مردم بود. در ۱۳۲۹ با سیمین دانشور ازدواج کرد اما از این وصلت صاحب فرزندی نشد و بعدها در خودزندگینامهگونهای با عنوان سنگی بر گوری (۱۳۶۰؛ نگارش: ۱۳۴۲) ضمن شرح تلاشهای فراوان و نافرجامشان برای بچهدارشدن کلافگی خود را از این معضل را آشکار ساخت. در دههی ۱۳۴۰ سفرهایی به کشورهای خارجی داشت و تجربیات خود را از این سفرها در سفرنامههایی که نوشت برجای گذاشت. در ۱۳۴۷ از پیشگامان ایجاد کانون نویسندگان ایران بود. در ۱۳۵۰ به عنوان «نویسندهی سال» برندهی «جایزهی ادبی فروغ» شد.
در اولین مجموعه داستانش (دبد و بازدید: ۱۳۲۴)، به بهانههای مختلف سعی کرد باورها و اعتقادات خرافی – مذهبی مردم را به توصیف بکشد و بلاهت و جهالت مستتر در آنها را بازنمایاند و این خط مشی را به عنوان عمدهترین ویژگی، در داستانهای بعدی نیز کمابیش ادامه داد و شاید به همین دلیل حتی یک شخصیت مذهبی در آنها یافت نمیشود که نقش و کارکردی مثبت داشته باشد. بعدها آثار فراوانی اعم از رمان و داستان کوتاه و مقاله پدید آورد که تأثیر گرایشهای سیاسی و عقیدتی در اغلب آنها مشهود است. به عنوان مثال در تمام داستانهای کتاب از رنجی که میبریم (۱۳۴۶) تأثیر فراز و نشیبهای سیاسی و موضعگیری نویسنده در مخالفت با عوامل رژیم حاکم کاملا آشکار است. در نون و القلم (۱۳۴۰) حوادث و شخصیتها، بیش از آنکه محصول خلاقیتی هنری در جهت پدیدآوردن اثری داستانی باشند، زاییدهی نگرشی خاص نسبت به تحولات و اتفاقات سیاسی دورهای خاص است. هم از این رو تصنعیبودن گفتگوها و عدم تجانس حوادث و دخالتهای مغرضانهی نویسنده در جایجای اثر احساس میشود. به دیگر سخن، آنچه میبایست به صورت نظری شخصی پیرامون علل شکست و هزیمت نهضتها و انحراف آنها از اهداف موعود در مقالهای ارائه شود با سعی فراوان اما نسبتا نافرجام به صورت داستانی با سبک روایت سنتی درآمده است. شاید، هم از این رو باشد که در اکثر داستانهای وی شخصیتپردازی درخشانی به چشم نمیخورد و بیشتر آدمها بلندگری عقاید و آراء نه چندان با ثبات نویسندهاند. اگر شخصيتها واکنشی از خود نشان میدهند و سر تسلیم فرو نمیآورند، نه از روی ایمانی راسخ بلکه از سر تعهد نسبت به سنتهای گذشته و در اصل به خاطر نفس اعتراض است.
نوستالژی جامعهی هماهنگ و فراغت شاعرانهی دوران کودکی از ویژگیهای داستانهای آل احمد است. نکتهی دیگری که در عموم آثار او به چشم میخورد، گرایش شدید مردسالارانهی اوست که موجب شده است تقریبا هیچ زن فهیم و متشخصی در داستانهایش وجود نداشته باشد.
سبک و زبان وی بهخصوص در آثار متأخرتر – یعنی از مدیر مدرسه (۱۳۳۷) که ستایششدهترین کار اوست به بعد – از سلاست و ایجازی بهرهمند است که تأثیری بهسزا در ادبیات داستانی داشته است. وی از شهرت خاصی در ادبیات معاصر ایران برخوردار است که البته همهی آن را مدیون آثار داستانیاش نیست.
سایر رمانها: نفرین زمین (۱۳۴۶).
داستان بلند: سرگذشت کندوها (۱۳۳۷).
سایر مجموعه داستانها: دید و بازدید (۱۳۲۴؛ عنوان چاپ اول: دید و بازدید عید)؛ سهتار (۱۳۲۷)؛ زنِ زیادی (۱۳۳۱)؛ پنج داستان (۱۳۵۰).
خودزندگینامه: سنگی بر گوری (۱۳۶۰).
سفرنامهها: خسی در میقات (۱۳۴۵)؛ سفر به ولایت عزرائیل (۱۳۶۳)؛ سفر روس (۱۳۶۹).
مجموعه مقالات: هفت مقاله (۱۳۳۳)؛ سه مقالهی دیگر (۱۳۴۱)؛ کارنامهی سه ساله (۱۳۴۱)؛ ارزیابی شتابزده (۱۳۴۴).
و چند اثر دیگر از جمله سه تکنگاری و چند ترجمه.
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387