نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
سلامت کلی کتاب | |
وضعیت جلد | |
وضعیت صفحات داخلی | |
توضیحات | چاپ افست |
پیکر فرهاد | عباس معروفی
100.000تومان
ناموجود
100.000تومان
ناموجود
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
سلامت کلی کتاب | |
وضعیت جلد | |
وضعیت صفحات داخلی | |
توضیحات | چاپ افست |
پیکر فرهاد (۱۳۷۴؛ نگارش: ۱۳۷۳) رمان کوتاهی (حدود ۲۶۰۰۰ کلمه)، از عباس معروني. مکان و زمان وقوع: تهران با اشاراتی به بیهقِ قدیم؛ سدهی حاضر با اشاراتی به گذشته دور.
در این داستان که شاید بتوان آن را روایتی دیگر از بوف کور به شمار آورد، زنی که تصویرش روی قلمدان آمده است به حرف میآید و زاویهی دید دیگری به ماجرا میدهد.
راوی داستان که در واقع زنی در یک تابلو است چشمش به مردی میافتد که از دریچهی خانهای به او خیره شده است. همین نگاه، آتش عشقی گمشده را در دل زن شعلهور میکند. او میداند که کار مرد، نقاشی جلد قلمدان است و همیشه همین تابلو را بر قلمدانها نقش میزند. همچنین میداند که مرد، در حقیقت اسیر نقش خود شده است و احساسی عمیق و عجیب نسبت به او دارد و مدتها در پی او این سو و آن سو دویده و چون از بافتنش نومید شده بر مقدار مشروب و تریاکش افزوده است. سرانجام یک شب، زن به خانهی او میرود و خود را تسلیمش میکند اما مرد، همان شب در آغوشش میمیرد.
ذهن راوی به عقب برمیگردد و حضور زنی (لکّاته) را در زندگی مرد مرور میکند. او که گویی از درون تابلو ناظر بر زندگی مرد بوده است آزارهای لكاته و دستوپازدن مرد را در حالتی دوگانه میان عشق و نفرت از او به یاد میآورد.
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.