نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
سلامت کلی کتاب | |
وضعیت جلد | |
وضعیت صفحات داخلی |
معرفی کتاب فرشته ها بوی پرتقال می دهند
فرشتهها بوی پرتقال میدهند (۱۳۸۵؛ نگارش ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷) کتابی داستانی (حدود ۶۰۰۰۰ کلمه) در سه اپیزود یا به قول نویسنده «صورتخوانی در سه معرکه» از حسن بنیعامری (متولد ۱۳۴۶). برندهی «جایزهی ادبی منتقدان و نویسندگان مطبوعات». مکان و زمان وقوع: شیراز، خوزستان؛ (بنا به قراین) قبل از انقلاب و اوایل جنگ ایران و عراق.
در معرکهی اول) پسری به نام دانیال دلفام در شیراز با خانوادهاش مستأجر خانهی افسر خانم است. در همسایگی آنها گلنسا خانم زندگی میکند که زنی تنها با گذشتهای نامعلوم است و از راه مداوای سنتی مردم امرار معاش میکند. دانیال کنجکاو طی ماجراهایی نوه و عروس او را پیدا میکند. سرانجام پسر گلنسا را میبیند که بعد از مدتی در حال بازگشت به خانه است.
در معرکهی دوم) که در نخلستانهای جنوب و در زمان جنگ میگذرد، پسر نوجوانی به نام حمود عضو خانوادهی بزرگی متشکل از پدری با چند همسر و چندین فرزند است. حمود از داییاش بچه آهویی هدیه میگیرد – دایی میگوید که بچه آهو کسی را که با او انس بگیرد به عنوان بابایش خواهد شناخت.
در معرکهی سوم) دانیال دلفام کارگر کارگاه آبلیموگیری علی عسگر است. سرکارگر کارگاه، کاک یعقوب، گذشتهی نامعلومی دارد و گاه از پسرانی که داشته است میگوید. او شبها شبگرد محل و مسؤول امنیت مغازههاست. در پی سرقتی که از مغازهی على عسگر میشود، ایاز که جوانی پرزور است به اصرار علی عسگر و علیرغم میل خودش جانشین کاک یعقوب میشود.
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.