نویسنده | |
---|---|
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
وضعیت صفحات داخلی | صفحهی اول نوشته دارد, سایر صفحات کاملا سالم, چند صفحهی آخر کتاب تاخوردگی دارد. |
سه تار | جلال آل احمد
40.000تومان
ناموجود
40.000تومان
ناموجود
نویسنده | |
---|---|
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
وضعیت صفحات داخلی | صفحهی اول نوشته دارد, سایر صفحات کاملا سالم, چند صفحهی آخر کتاب تاخوردگی دارد. |
جلال آل احمد، در داستانهای این مجموعه، از منظر راوی عصبی و احساساتی، به مضامینی چون فقر مالی و فرهنگی، نقش تباهکنندهی خرافات در زندگی، بیعدالتیِ اجتماعی، و روابط پیچیدهی شهری میپردازد. بافت برخی از داستانها، با زبان گزارشی و چهرهپردازي ساده و نوعی، چندانی مایهدار نیست. از جملهی آنهاست داستانهایی حاوی نکاتی هجایی از زندگی خشکهمقدسها.
«سهتار» داستانی است بیانگر تقابل شادی و تعصب. نوازندهی جوان و تهیدستی که پس از مدتها توانسته سازی بخرد، غوطهور در افکار خود، سر از مسجد شاه در میآورد اما با اعتراض جوانک عطر فروشی مواجه میشود که به او اجازه نمیدهد با آلت حرام وارد خانهی خدا شود. نویسنده، در دو داستانِ «وسواس» و «آفتاب لبِ بام»، با وضوح بیشتری به توصیف هجوآمیز صوَر نوعی از این دست روی میآورد. در نخستین داستان، مردی وسواسی را تصویر میکند که انگار از گناهی در رنج است و با غسل مدام میخواهد از آن پاک شود. داستان دوم نیز حول رفتار مردی چون او میگردد که دختران خود را وادار کرده روزه بگیرند؛ اما چون خود طاقت گرسنگی و تشنگی ندارد با امر و نهیهایش آنان را میآزارد.
دستهی دیگری از داستانها خاطرهایاند و از سفرهای نویسنده مایه میگیرند. در آنها، تلاش نویسنده برای تبدیل گزارش سفر به داستان موفق نیست. از آن جمله است «وداع»، «نزدیک مرزنآباد»، و «اَلگمارکُ وَالْمَکوس»، گزارش سفر زیارتی راوی به کربلا، گرفتارشدن در چنگال مأموران گمرک عراق و مشاهدهی پسرک ایرانی به خود وانهاده شده سبب بیزاری او از اعراب میگردد. «زندگی که گریخت» گزارشی است احساسی در بازنماییِ تأثر راوی از مشاهدهی مرگ باربری زیر سنگینی بار. «دهن کجی» داستان مرد تنهایی است کلافه از سروصدای شبانهی رانندگان گاراژ روبهروی خانهاش که، در تاریکی شب، چند قلوهسنگ به سمتِ آنان پرتاب میکند. در بهترین داستانهای این مجموعه، دخالت نویسنده به حداقل میرسد و خواننده به صورتی غیرمستقیم در جریان تردیدها و احساسات متناقض شخصیتها قرار میگیرد. آنچه سبب تمایز این داستانها میشود کیفیت روانشناختی آنهاست. در داستانِ «اختلاف حساب»، مرگ فرزند کارمند بانک چشم او را به جهان باز میکند و با مرارتهای مردم بیشتر آشنا میسازد. داستان، از طریق یادهای ذهنی مرد پیش میرود و در مواردی تشویش ذهنی و اضطراب درونی او را به شایستگی مصوّر میسازد. «آرزوی قدرت» نیز داستانی روانشناختی است در بازنماییِ احوال کارمندِ جزئی که آرزوی تفنگبهدستگرفتن دارد. عاقبت، روزی که در پی سربازی تفنگبهدوش روانه میشود، به او ظنین میشوند و زندانیاش میکنند. پس از آزادی و بازگشت به خانه، متوجه میشود که مأموران یگانه ابزار احساس قدرت او، سرنیزهی زنگزدهاش، را با خود بردهاند. «بچهی مردم» روایت ذهنیِ زنِ درماندهای است به هنگامیکه قصد دارد کودک خود را در خیابان سر راه رها کند چون شوهر دومش نمیخواهد او را سرِ سفرهی خود ببیند. داستان «لاک صورتی» حول وسوسهی ذهني زنی از خانوادهای فقیر برای خرید لاک ناخن شکل میگیرد. نویسنده، در ترکیبی از داستان و گزارش اجتماعی، چهرههای داستانی را درگیر ماجرا میکند و با بهرهبردن از مَثَلها و اصطلاحات هر یک، گفتگوهای زندهای میآفریند. داستان «گناه»، در وصف مقابلهی غریزه با محرمات مذهبي – سنتی، نیز درونمایهای روانشناختی یافته است.
منبع: فرهنگ آثار ایرانی – اسلامی / جلد چهارم / نوشتهی علی آل داود و احمد سمیعی (گیلانی) / انتشارات سروش / چاپ اول 1396
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.