نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
سلامت کلی کتاب | |
وضعیت جلد | |
وضعیت صفحات داخلی |
سایه | علی دشتی
160.000تومان
ناموجود
160.000تومان
ناموجود
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحه | |
قطع | |
جلد | |
سلامت کلی کتاب | |
وضعیت جلد | |
وضعیت صفحات داخلی |
سایه، کتاب دیگر دشتی مشتمل بر سه قسمت است. مقالات ادبی، تأثرات، ترجمهها. از بین مقالات ادبی، «مد جدید نویسندگی»، «دروغ مصلحتآمیز»، «آب زمزم و آتش»، «در میان پیغمبرها جرجیس» بهتر است. در مقاله اخیر که به انتقاد از مقالهی حاج میرزا یحیی دولتآبادی که به عنوان «قاآنی شیرازی» در مجلهی آینده چاپ شده بود، اختصاص یافته مینویسد: بالاخره باید این اصل کهنه و بیفایده از تحریرات و ادبیات ما دور بیفتد و نویسندگان مثل محققین اروپائی در نوشتن شرح احوال کسی اسناد بدست آورده، خوب را خوب و بد را بد بنویسند، شخص مترجم را همانطور که هست نشان بدهند و دست از این فورمولهای کهنه که غالبا اینطور شروع میشود «فلانی شاعری بود سخنسنج و در میدان فصاحت و بلاغت یکهتاز، اخلاق او حمیده، در علوم ادبیه بینظیر، و در علوم عقلیه ماهر …» بر دارند. «تأثرات» قسمت دیگر کتاب، نمودارت از احساسات و عواطف دشتی است و میتوان آن را شعر منثور نامید. «سنتور حبيب» تأثرت است از استماع ضربههای سر پنجه هنرمند حبیب سماعی که سنتور زن هنرمندی بوده و نویسنده توانسته است «اشعار بیکلمهای که مضراب حبیب روی سیمهای سنتور» میپاشیده است به خوبی مجسم کند. در قسمت ترجمه، دشتی مقالات و داستانهایی از آناتول فرانس، فرانسوا کوپه، ماکسیم گورکی به شيوایی و روانی به زبان فارسی در آورده است.
هدایت، در این سومین مجموعهی داستان خود، پس از زنده به گور و سه قطره خون، دست به تجربههای تازهای می زند و شیوههای گوناگون روایی را میآزماید و داستانهای متنوعِ واقعگرایانه، شبه علمی ـ تخیلی، و افسانهای – وهمی میآفریند. هدایت در «س. گ. ل. ل» از نوع داستانی شبه علمی – تخیلی برای بیان آرای خود بهره میجوید. ماجرا در دو هزار سال بعد – وقتی که، بر اثر رشد صنعتی و علمی، همهی احتیاجات مادي انسان حل شده – رخ میدهد. «زنی که مردش را گم کرد» داستان سفر عینی – ذهني زنی جوان به نام «زرینکلاه» است که، همراه پسر دو سالهاش، برای یافتن شوهر خود، «گل ببو»، در راه سفر به مازندران است. «زنی که مردش را گم کرد» از داستانهای موفق هدایت است. نویسنده توانسته است چهره و خُلقوخو و جنبههای کمتر نمایانی از روحیهی ایرانیان را با ظرافتی هنرمندانه نقاشی کند. گفتگوها طبیعی است و لحن چهرههای داستانی با وضعیت روحی آنان مطابقت دارد. مسائل مربوط به فرهنگ عامه و کار روستاییان مازندران در قصه جلوهای رنگین یافته است. انعکاس روحیهی طبیعتدوستی نویسنده در وصفهایی زنده از روستاها و جنگلهای شمال ایران بهوضوح حس میشود. «عروسک پشت پرده» ساختار و فضاسازي چشمگیری دارد. «مهرداد»، جوان خجالتی و منزويِ ایرانی، در پاریس درس میخواند. او، با ذهنی انباشته از پند و اندرزهای کهن، تجربه و جسارت جوانان فرنگی را در مجالست با زنان ندارد و نمیتواند، مانند آنان، با جنس مخالف رابطه برقرار کند.
«آفرینگان» توصیفی از جهان پس از مرگ به باور زردشتیان است. بازماندگان «زر بانو» جسد او را در اِستَودان، گورستان زردشتیان، میگذارند و برمیگردند. شبها ارواح مردگان به گردِ یکدیگر فراهم میآیند و، با نقل قصهی زندگی خود، سرگرم میشوند. نویسنده بیش از توجه به جنبهی هنري داستان، به اندیشهورزی دربارهی جهان پس از مرگ میاندیشد. در داستان «شبهای ورامین» نیز همین مضمون پرورانده میشود. عرصهی وقوع حوادث باغی بزرگ و پرتافتاده و مناسب خصلت گوتیک ماجراهاست. «فرنگیس»، زن بیمار و مالیخولیایی، با تارزدن خود را سرگرم میکند. همسر او، «فریدون»، تحصیل کردهی اروپاست و برخلاف همسرش، باوری به بقای روح ندارد. «آخرین لبخند» از داستانهای تاریخی و عربستیزانهی هدایت است که به مضمون مرگ و خودکشی در فضایی تاریخی میپردازد. پس از فتح ایران به دست اعراب، «روزبهان» از برمکیان فعال در نهضت مقاومت است. او پنهانی به آیین کهن ایرانیان وفادار است و، در خلوت شبانهی خود، آن را برگزار میکند.
«پدران آدم» داستانی فابلمانند از زندگی میمون – انسانهای اطراف کوه دماوند است و با توجه به نظریهی داروین نوشته شده است. بازیگران آن حیواناتی هستند با کنشهای انسانی تا خبث طینت آدمیان در راه کسب قدرت را به نمایش بگذارند. داستانهای این مجموعه طرح و پیرنگی تکاندهنده دارند و با مرگ و جنون پایان مییابند. ماجرای آنها، در فضایی گوتیک و هراسآور، و بین آدمیانی رخ میدهد که مسئلهی ذهنی آنها، قبول یا انکار روح و بقای آن است به طوری که اغلب نوشتههای مجموعه را میتوان به عنوان «داستان ارواح» مطالعه کرد. دوگانگی و ابهامی را که نقشی غالب در داستانها دارد میتوان برآمده از رخدادهای مابعدالطبیعی دانست یا بر اساس روانپریشی چهرههای داستانی توضیح داد.
منبع: مجله از دریچه نقد / شماره 1 / عبدالعلی دستغیب و فرهنگ آثار ایرانی – اسلامی / جلد چهارم / نوشتهی علی آل داود و احمد سمیعی (گیلانی) / انتشارات سروش / چاپ اول 1396
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.