نگاهی به زندگی و آثار ابن عربی

ابن عربی (یا ابنُ‌العَرَبي یا مُحييِ‌الدينِ ابنُ‌العربی) (ولادت:۵۶۰ (= اوت ۱۱۶۵) در مورثیا (= مرسیه در اسپانیا)، وفات ۶۳۸ (= ۱۲۴۰ میلادی)؛ دمشق) صوفی؛ عارف، معروف به «شیخ اکبر»، «این افلاطون»، «خاتم الاولیاء» و ملقب به «ابوبکر محیي‌الدين محمد ابن على».

در خانواده‌ای متدین و توانگر از اعراب مهاجر و از قبيله‌ی بني طيّ به دنيا آمد. هشت ساله بود که با استیلای موحدون بر مورثیا، خانواده‌اش از آن ولایت به اشبيليه (= سويل) رفت و وی در آن‌جا به کسب علم پرداخت و نزد یکی از پیروان ابن حزم فقه و حديث آموخت. در جوانی نزد ابن رشد که در آن زمان قاضی قُرطُبه (= كوردوبا) بود، رفت. بعد از مرگ پدر، مخصوصا به زهد و به صحبت صوفيه رغبت یافت و در اندلس و مغرب به سیاحت پرداخت. خواب‌های متعدد و توأم با مکاشفات صوفیانه او را به ترک دیار خویش برانگیخت. در ۵۹۸ قمری به مکه رفت و چندی در آن‌جا مجاور شد، اما در آن‌جا به دختری اصفهانی دل باخت و اثر عاشقانه‌ی منظومی به نام ترجمان الاشواق را برای او پرداخت. به سبب تصنیف همین کتاب ناچار شد مکه را ترک کند و به سیاحت پردازد. در طی سیاحت مشرق، چندی در قاهره و اسکندریه و قونیه و حلب زیست و چند بار نیز به مکه رفت. سرانجام تا پایان عمر در دمشق سکونت گزید.

ابن عربی گذشته بر مقام حکمت و عرفان در شعر و ادب نیز مقامی عالی داشت و حتی در شریعت و طریقت هر دو صاحب‌ نظر بود. با این همه، چون شریعت در نظر او مقدمه‌ای برای وصول به احوال قلبی بود، سخنانش از شطحیات و طامات و دعاوی بسیار مشحون شد؛ از جمله آن‌که خود را خاتم الاولياء دانست و با خاتم الانبياء مقایسه کرد، مدعی رؤیت حضرت محمد (ص) و خضر، و اطلاع بر اسم اعظم و کیمیا شد. ظاهرا به سبب همین‌گونه سخنان بود که در مصر، یک بار متشرعه بر روی شوریدند و در صدد قتلش برآمدند. همچنین، به علت شطحات اوست که بعضی او را ملحد و زندیق دانسته‌اند و بعضی دیگر قطب و ولی خوانده‌اند.

درباره‌ی ارزش آثار ابن عربی اختلاف است. شعر او را بعضی سست و ضعیف و بعضی دیگر آکنده از معانی و خیالات عالی دانسته‌اند؛ چنان‌که نثر او را نیز بعضی به دشواری و غموض و بعضی دیگر به کثرت و دقت معانی وصف کرده‌اند. هر چه هست، محيي الدين با همین نظم و نثر خویش عالی‌ترین معانی صوفیه را به زبان عربی بیان کرده است. وجود رنگ و بوی شعر فارسی در سخن او بارز است. بعضی از شعرای ایران از سده‌ی هشتم به بعد (مانند جامی، شمس مغربی، قاسم انوار، و شاه نعمت الله ولی) از تأثیر افکار و خیالات او برکنار نبوده‌اند. شمس تبریزی که معاصر وی بود، به رغم اختلاف مشرب با او، همه‌جا با احترام تمام از وی یاد کرده و در مقالات شمس (تبریزی) آمده است که: «کوهی بود کوهی، نیکو همدرد بود، نیکو مونس بود، شگرف مردی بود شیخ محمد، اما در متابعت نبود.»

شهرت عمده‌ی محيي الدين ابن عربی، مربوط به قول او در وحدت وجود و تالیفاتش در حوزه‌ی تصوف است. وی تصوف را به نوعی فلسفه تبدیل کرد و عرفان او نیز در واقع تلفيق عقاید اشاعره با حکمت اسکندریه و نو افلاطونیان است؛ همچنین رنگ مسیحیت نیز در حکمت او مشهود است.

صدرالدین قونیوی، شاگرد و دست‌پرورده‌ی او، که مادرش هم به زوجیت محيي الدين درآمده بود، به شرح کتب وی پرداخت و عقایدش را به وجهی مطابق شریعت تقریر کرد.

آثار محيي الدين بسیار و همگی به زبان عربی است. مشهورترین آثار وی که در ادب فارسی تأثیرگذار بوده، فوحات مكیه (تأليف: از ۵۹۸ تا ۶۳۶) است که از شگفتی‌های اندیشه‌ی بشری به شمار می‌رود، و دیگر فصوص الحکم (محرم ۶۲۷) که مؤلف ادعا می‌کند پیامبر اکرم (ص) آن را در «مبشره»ای به وی داده و به اظهار و اخراج آن امر فرموده و او آن را بی‌کم‌و‌کاست تحریر کرده است. بر فصوص الحکم بیش از صد شرح و تعلیق نوشته‌اند که از جمله‌ی مشهورترین آن‌ها است: شرح فصوص الحکم از خواجه محمد پارسا و شرحی از صاین‌الدین ترکه‌ی خجندی و شرح دیگری از نورالدين عبدالرحمان جامی.

منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشته‌ی محمد شریفی / ویراسته‌ی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *