زندگینامه و معرفی آثار جمال ميرصادقی
جمال مير صادقی (متولد اردیبهشت ۱۳۱۲؛ تهران) داستاننویس؛ پژوهشگر ادبیات داستانی.
از دانشگاه تهران در رشتهی زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد. مشاغل گوناگونی چون کارگری، معلمی، کتابداری و کارمندی داشت. نخستین داستانهایش را در مجلهی سخن منتشر کرد و به شهرتی نسبی دست یافت. در ۱۳۸۷ لوح تقدیر «جایزهی ادبی روزی روزگاری» به پاس یک عمر داستاننویسی بدو اهدا گردید. میمنت میرصادقی همسر اوست. نفی زندگی شهری در آثار او به صورت گریز به یک زندگی انفعالی در آغوش طبیعت و حسرت بر یگانگی و هماهنگی از دسترفته نمود مییابد. زندگی فقرا و فواحش و معتادان مضمون اصلی داستانهای اولیهی او را تشکیل میدهد و بهترین داستانهایش به توصیف نوستالژیک دوران کودکی و نوجوانی میپردازد. شخصیتهای داستانها در بیشتر موارد یا مطلقاً بدند و یا کمال مطلوبند. آثار متأخرتر او رنگ و بویی کاملاً سیاسی دارد و پیام نویسنده در آنها گاه با صراحت بیان میگردد. در این قبیل داستانها، شخصیتها کمتر به دو قطب تقسیم شدهاند و علاوه بر قهرمان کمال مطلوب، شبهروشنفکرانی حضور دارند که تحت تأثیر عملکرد رژیم یا عذاب وجدان ناشی از سرنوشت قهرمان داستان به خود میآیند و بدین ترتیب پیام نویسنده را ابلاغ میکنند.
رمانها: درازنای شب (۱۳۴۹)؛ شبچراغ (۱۳۵۵)؛ آتش از آتش (۱۳۶۳)؛ بادها خبر از تغییر فصل میدهند (۱۳۶۳)؛ کلاغها و آدمها (۱۳۶۸)؛ اضطراب ابراهیم (۱۳۸۱).
مجموعه داستانها: شاهزاده خانم سبزچشم (۱۳۴۱؛ بعداً با تغییراتی به نام مسافرهای شب تجدید چاپ شد)؛ چشمهای من خسته (۱۳۴۵)؛ شبهای تماشا و گل زرد (۱۳۴۷)؛ این سوی تلهای شن (۱۳۵۳)؛ نه آدمی، نه صدایی (۱۳۵۴)؛ دوالپا (۱۳۵۶؛ در دو بخش با عنوان «داستانهای آقای وثاقی» و «پیراهن آبی» که بخش اول خود در برگیرندهی هشت داستان است)؛ هراس (۱۳۵۶)؛ پشهها (۱۳۶۷)؛ روشنان (۱۳۷۹).
مجموعه داستان به هم پیوسته: این شکستهها (۱۳۵۰)؛ زندگی را به آواز بخوان (۱۳۸۲).
پژوهشهای ادبی: عناصر داستان (۱۳۶۴)؛ ادبیات داستانی (۱۳۶۷)؛ جهان داستان (غرب) (۱۳۷۲)؛ داستان و ادبیات (۱۳۷۵)؛ واژهنامهی هنر داستاننویسی (۱۳۷۷؛ با همکاری میمنت میرصادقی)؛ جهان داستان (ایران) (۱۳۸۱).
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387