معرفی کتاب ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر نمایشنامهنویس و شاعر انگلیسی (۱۵۶۴_۱۶۱۶).
شکسپیر در استراتفورد زاده شد. پدرش تاجر مرفه و مردی فعال و شرافتمند بود، چنانکه از طرف همشهریانش به سمت شهردار استراتفورد منصوب گشت و مادرش از خانوادهی مالكان قدیم بود. ویلیام سومین از هشت فرزند خانواده بود که از زندگی او اطلاع درستی در دست نیست. زیرا نه یادداشتی در این باره از او باقی مانده و نه دفتر خاطراتی، جز آنکه در تاریخ بیست و ششم آوریل ۱۵۶۴ در کلیسای استراتفورد غسل تعمید یافته است.
ظاهر او تحصیلات خود را در دبیرستان ادوارد چهارم در استراتفورد انجام داده و بر اثر ورشکستگی پدر آن را ناتمام گذارده است. در هیجده سالگی با ان هشوی، دختری از خانواده دهقانان که هشت سال از او بزرگتر بوده، ازدواج کرده و در طی سه سال صاحب سه فرزند شده که تاریخ تولد اولین فرزند ماه مه ۱۵۸۳ و تولد پسر و دختر توأمان در ۱۸۸۵ به ثبت رسیده است. از این تاريخ تا ۱۵۹۲ که شکسپیر در لندن دیده شد، هیچ نشانهای از زندگی او در دست نیست و کسی نمیداند که چگونه میزیسته است. شکسپیر در لندن در تئاتر کوچکی به بازیگری پرداخت، به تدريج فهم و ادراك خود را در فن تئاتر آشکار کرد و مامور تنظیم نمایشنامههایی گشت که از نمایشنامهنویسان خریداری میشد و گاه حک و اصلاحی در آنها لزوم مییافت. شکسپیر در مدرسه بر طبق برنامهی زمان، کمی زبان یونانی و لاتینی، علم معانی و بیان و کمی حساب و هندسه و نجوم و موسیقی آموخت و در هر حال فرهنگ و اطلاعات وسیعی کسب نکرد. وی به عنوان اولین سرمشق در نمایشنامهنویسی، نویسندگانی از عصر خود مانند مارلو و رابرت گرین و پیل را برگزید و در ضمن از جریان تئاتر زمان خود سود جست. وضع بازیگران در ۱۵۷۱ دشوار بود و کسانی مانند کنت لستر و ساسکس که از گروههای تئاتری حمایت میکردند، در انتخاب نمایشنامه و صفات بازیگران و موسیقی نمایشی بسیار سختگیری میکردند و طرح موضوعهای نمایشی و معرفت دربارهی نکتههای دقیق و ظریف آداب و رسوم را در تصویب نمایشنامه بسیار مهم میداشتند.
شاید اولین اثر بدیع شکسپیر نمایشنامهی رنج عشق از دست رفته باشد که به سبب هجو استادانهای که از آداب و رسوم و مسائل جاری در آن به عمل آمده بود، از ظهور شخصیتی مطلع و بصیر گواهی میداد. بعضی از منتقدان باور کردن این امر را دشوار میدانستند که جوانی با فکر و شخصیتی متوسط چون شکسپیر بتواند موضوعهایی را که مستلزم داشتن معرفت وسیع در همهی زمینه هاست، تا این حد دلفریب و درخشان طرح کند. از ین رو مدتها نمایشنامههای او را به شخصیتهای مهمتری نسبت میدادند، اما امروز وجود شکسپیر واقعی مورد قبول عام است و نکته غير قابل انکار آنکه این اعجوبهی تئاتر از قدرت بينش فراوان و ادراك شعر و نیروی اندیشه و نبوغ در هنر نمایشی، در حد اعلا برخوردار بوده، چنانکه توانسته است شاهکارهایی جاویدان خلق کند.
شکسپیر جوان و مبتدی در 1593 منظومهی ونوس و آدونيس را منتشر کرد که نام او را به عنوان شاعر منظومههای داستانی بر زبانها انداخت. این اشعار چنان مورد پسند عامه قرار گرفت که چندین بار پیاپی از آن تجدید چاپ شد. شکسپیر منظومهی ونوس و آدونیس را به ارل ساوثمتن جوان که معلوم نیست از چه طریق با او دوستی یافته بود، تقدیم کرده است. در 1594 منظومهی داستانی دیگری به نام تجاوز به لوکرس از او انتشار یافت که آن نیز به ارل ساوثمتن اهدا شده و مورد پسند عامه قرار گرفته است. این دو منظومه نشانههایی از جوانی و ذوق و سلیقه زمان درباره شعر مزین و متصنع و صور دقیق ذهنی در برداشت و بارها از آن تجدید چاپ به عمل آمد و موجب شد که برای شاعر اوصافی مانند «شکسپیر لطيفالطبع» و «شکسپیر شیرینبیان» ذکر کنند. از آن پس شکسپیر مورد احترام دوستان هنرمند و مورد لطف و توجه مقامات دربار قرار گرفت، پیوستن او به گروه بازیگران دربار به سبب همین شهرت بود که بسیار زود توجه ملکه الیزابت را به خود جلب کرد. وی تا دم مرگ به اجرای نمایش در دربار ادامه داد، حتی در زمان سلطنت جیمز اول از محبوبیت او در دربار کاسته نشد.
شکسپیر به تدریج به قلمرو نمایشنامهنویسی قدم گذارد. اولین آثاری که در زمینهی نمایش به او منسوب است، نمایشنامهی هنری ششم (قسمتهای 1، 2، 3) در ۱۵۹۰ است که هر قسمت آن شامل پنج پرده از نظم آمیخته به نثر است و در فهرست آثار زمان به نام مارلو و گرین و پیل و شکسپیر ثبت شده است، اما نمایشنامهی ریچارد سوم در 1593 از آثار شخص شکسپیر به شمار آمده است. این نمایشنامه که روح زنده و سرشار از تلاش و کوشش نویسندهی جوانش را در خلال قدرت اهریمنی قهرمان آشکار میکند، برای شکسپیر پیروزی کاملا شخصی فراهم آورد، خاصه به سبب لحن حاد و گزنده خطابی شاه در جمله معروف «اسب! اسب! قلمرو سلطنت من در گرو يك اسب!».
شکسپیر چندین بار به تاریخ انگلستان پرداخته است و نمایشنامههای ریچارد دوم و جان شاه و هنری چهادم در دو قسمت و هنری پنجم را ساخته است که هنری پنجم آخرین نمایشنامه از سلسله نمایشنامههای تاریخی شکسپیر است. شکسپیر از ۱۵۹۴ به گروه تئاتری پیوست که در ۱۶۰۳ گروه تئاتری شاه شد. در تئاترهای این عصر، صحنهها از سه طرف در میان جایگاه تماشاگران قرار داشت و عاری از زیور و صحنهآرایی بود، در عوض لباسها دارای شکوه و جلال خاصی بود، خاصه لباس زنها که در این زمان نقششان بر عهدهی پسران جوان گذاشته میشد.
در ۱۶۰۹ دیوان سانت (سونه)های شکسپیر انتشار یافت که کم و بیش شامل صد و پنجاه و چهار سونه است و از لطافت و ذوق او حکایت میکند، در دستهی اول سونهها به جوانی که حروف اول نامش. w.H ذکر شده، اشاره رفته است که آن را علامت اختصاری نام کنت ویلیام هربرت دانستهاند، مردی که شکسپیر به او اظهار علاقه کرده و چون ارل ساوثمتن حامی شاعران و هنرمندان بوده است. در دستهی دوم از سونهها به زنی با چشمان سیاه و گیسوانی چون پر زاغ، که ظاهرا موجب ناکامی و رنج او بوده، اشاره شده است. این سونهها جلوههایی از ادب رایج زمان بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت. شکسپیر در این اشعار از عروض معمول که شاعران انگلیسی به پیروی از عروض پترارك میساختند، پیروی نکرده، بلکه قالبی بسیار ساده را برگزیده که از زیبایی و جاذبهی بسیار برخوردار بوده است. آثار شکسپیر را به سه دسته میتوان تقسیم کرد: ۱- آثاری که از نمایشنامههای یونان و روم باستان مایه گرفته است. ۲- تراژدیها ۳- کمدی۔تراژدی، آثار خیالانگیز به شيوهی قصهی پریان و کمدیها.
دسته اول؛ برحسب تاريخ نگارش از این قرار است.
تیتوس آندرونيكوس (۱۵۹۰)، نمایشنامهای منظوم در پنج پرده، دارای حوادث خونین و پر شور که مورد پسند فراوان مردم قرار گرفت.
تراژدی قیصر (۱۶۰۰) در پنج پرده، نمونهای از نمایشنامههای تاریخی به سبک خاص شکسپیر که در آن مسائل مربوط به تحلیل روانی به واقعیتهای تاریخی افزوده شده است، چنانچه حال روحی بروتوس قهرمان مهم نمایشنامه، پس از کشتن قیصر و شکنجههای مداوم وجدان، نه تنها به سبب حقناشناسی به فرمانروای خود، بلکه به سبب برهمزدن نظام کشور، با دقیقترین صورت توصیف میگردد. همچنین شخصیت آنتونی و سخنوری او و خطابهی بسیار مؤثر و هیجانانگیزش بر گور سزار، برجستگی خاص مییابد. یکی از منابع شکسپیر در این نمایشنامه حیات مردان نامی اثر پلوتارك است که در ۱۵۷۹ به انگلیسی ترجمه شده است.
ترویلوس و کرسیدا (۱۶۰۲) در پنج پرده، نوشتهای به صورت مسخره از اصل تاریخی آن و اعلامیهای از جنگ «تروا» و در عین حال فریادی از اندوه بر ضد خيانتپیشگی زن است. منبع وقایع تاریخی این نمایشنامه بیشك اثر هومر است که به وسیلهی چپمن به انگلیسی ترجمه شده و همچنین تاریخ تروا از همین مترجم و منظومهی چاسر شاعر انگلیسی در ۱۳۸۳.
انتونی و کلئوپاترا (۱۶۰۶) در پنج پرده که شکسپیر در آن با قدرت خاص در تحلیل روانی و نیروی برجسته شاعرانه، سرگذشت عاشقانه و سیاسی و شکست را به گونهای به هم آمیخته است که در ادبیات نمایشی نظیرش دیده نشده است. منبع این اثر زندگی مارکوس آنتونیوس اثر پلوتارك است.
کوريولانوس (۱۶۰۷) در پنج پرده اقتباسی از زندگی کوریولانوس اثر پلوتارك که چند صحنه در آن موبهمو آورده شده و شکسپیر تنها به افزودن چند قسمت خندهآور و شرح و بسط صفات قهرمانان اکتفا کرده است.
تيمون آتنی (۱۶۰۷) در پنج پرده که مستقیما از تیمون اثر لوکيانوس نويسندهی يونان باستان که چندین صورت از آن به ایتالیائی و فرانسوی وجود داشته، گرفته شده است.
دسته دوم؛ تراژدیها.
در رأس این دسته نمایشنامهی رومئو جولیت (۱۵۹۹) در پنج پرده قرار گرفته است، داستان دو دلدادهی جوان و شیفتهی یکدیگر که به سبب رقابتهای قبیلهای از یکدیگر جدا مانده و به دنبال سرنوشت تحملناپذیر، به مرگ روی آوردهاند. نویسندهای از قرن دوم میلادی این داستان را نقل کرده، سپس چندین دست گشته و آرثر بروك در داستانهای غمانگیز خود در ۱۵۶۲ آن را به نظم آورده، ویلیام پینتر در مجموعهی قصر لذتها در ۱۵۶۷ آن را به نثر نوشته و پس از آن به دست شکسپیر رسیده است. این داستان اعجابانگیز و مسحورکننده که جلوهای است از رؤیاهای جوانی و ایمان به سعادتی که سرانجام به نابودی کشیده میشود، نفوذ مداومی در عالم ادب، تئاتر و موسیقی کشورها داشته است.
هملت (۱۶۰۲) در پنج پرده، از عمیقترین آثار شکسپیر، که آشکارا اندیشه و فلسفهاش را درباره مرگ و زندگی و سرنوشت بشر و داوری و بینوایی بیان میکند. اصل این داستان از کشور دانمارك است که شکسپیر آن را از میان سرگذشتهای غمانگیز، اثر بلفارست بدست آورده است، اما تفاوت بسیاری میان این قصه و اثر شکسپیر وجود دارد.
اتلو (۱۶۰۴) در پنج پرده، سرگذشت عشقی صادقانه که به سبب خیانت و شعلهوری آتش حسادت به نابودی کشیده شده است. اتلو به وسیله نزدیکترین دوست و محرم اسرار خود ایاگو برانگیخته میشود تا از دزدیمونا به سبب خیانتی واهی انتقام گیرد، پس با خشمی اهریمنی و حسادتي جنونآمیز، دلدار را در بستر خفه میکند. این داستان ابتدا به وسیلهی نویسندهی ایتالیائی جيرالدی چینتیو در ۱۵۶۵ نوشته شده که شکسپير از آن اقتباس کرده و همهی نامها را تغییر داده جز نام دزدیمونا و از ایاگو شخصیت دیگری ساخته، جز آن که در اثر جيرالدی به صورت جانی عادی معرفی شده است. قدرت نمایشی شکسپیر و استادی و زبردستی او در این نمایشنامه بهخوبی آشکار است.
لیرشاه (۱۶۰۶) در پنج پرده اقتباسی از قصههای عامیانه که چند تن از نویسندگان مانند اسپنسر و هالينشد از آن استفاده کردهاند، اما شکسپیر ممکن است از نمایشنامهی کهن نویسندهی ناشناسی با عنوان سرگذشت واقعی لیرشاه و سه دخترش که در حدود ۱۵۹۴ بر صحنه آمده، اقتباس کرده باشد. تیرهروزیهای شاه سالخورده و کودن، و دختر با تقوا و فداکارش کوردلیا بسیار غیر واقعی به نظر میآید، همه اشخاص داستان در عدم اعتدال به سر میبرند، چه در نیکی، چه در بدی.
مكبث (۱۶۰۶) در پنج پرده، از معروفترین نمایشنامههایی است که بیش از سایر تراژدیهایش بر صحنه آمده و جلوهای است از جاهطلبیهای شیطانی که در آغاز به وسیلهی پیشگوییهای جادوگران و سپس به وسیلهی ارادهی استوار لیدی مکبث عرضه میشود. صفات دو شخصیت اصلی، صحنههای پرشور، صور ذهنی عالی و فراوان به این داستان قدرتی مداوم بخشیده که هرگز بر اثر مرور زمان از آن کاسته نشده است. منبع این نمایشنامه آثار تاریخنویسان اسکاتلندی است، از جمله وقایع تاریخی اسکاتلند و انگلستان اثر هالينشد که در ۱۵۷۷ منتشر شد.
دسته سوم؛ کمدی-تراژدی و کمدی خالص و قصههای خیالانگیز.
این دسته دارای ارزشهای متفاوت است که برحسب تاریخ نگارش، اولین آنها رام کردن زن سرکشی (۱۵۸۹) در پنج پرده است که تقریبا از کمدیای به همین نام گرفته شده و بیشتر بر اساس بازی بازیگران، تفنن و سنگدلیشان قرار گرفته است و این گمان را به بیننده میدهد که شکسپیر در زندگی زناشوئی از نیکبختی برخوردار نبوده است. نمایشنامه با خطابهای دربارهی لزوم اطاعت زن از شوهر پایان میپذیرد.
کمدی اشتباهات (۱۵۹۱) در پنج پرده تنها نمایشنامهی مسخرهآمیز و خندهآور شکسپیر است که از یکی از آثار پلاوتوس، شاعر کمدینویس رومی، گرفته شده، اما عدهای بر این عقیدهاند که صحنههای مختلف این نمایشنامه معرف زندگی خانوادگی شکسپیر است.
دو جوان از شهر ورونا (۱۵۹۵) در پنج پرده از دیانای عاشق اثر مونتهمير نویسندهی اسپانیائی اقتباس شده که در ۱۵۸۴، بر صحنه آمده است و گمان میرود که شکسپیر در زیر نامهای شهر ميلان و ورونا خواسته است به راحتی و بیپروائی از شهر لندن سخن گوید.
هیاهوی بسیار برای هیچ (۱۵۹۸) در پنج پرده ساخته شده است که قسمت جدی آن از اورلاندو خشمگین اثر آریوستو، شاعر ایتالیائی، گرفته شده و قسمت هزلآمیز و خندهآور آن به خود شکسپیر تعلق دارد.
هرطور که بخواهید (۱۵۹۹) در پنج پرده از کمدیهای تفننی که بر اساس لباس مبدل قرار گرفته و موجب عوضی گرفتن اشخاص میشود و بسیار باب سلیقه و ذوق روز بوده است. این نمایشنامه اقتباس آزادی است از رمان روزاليند … اثر تامس لاج که در ۱۵۹۰ انتشار یافته است.
نمایشنامه خیالانگیز شب دوازدهم (۱۶۰۱) در پنج پرده، از لطف و ذوق و ظرافت در لحن مسخرهآمیز برخوردار است. دخترانی در لباس پسر که مورد علاقه و عشق دختران دیگر قرار میگیرند و خود آنان به مردانی دیگر دل میبندند، نمایشنامه را از شور و جاذبه سرشار کرده است.
نمایشنامهی آن خوبست که پایانش نیکوست (۱۶۰۲) در پنج پرده مستقیما از نهمین قصه از سومین روز کتاب دکامرون اثر بوكاتچو نویسنده ایتالیایی گرفته شده است. شکسپیر بعضی قهرمانان را به آن افزوده و بازی بعضی از اشخاص را مفصلتر ساخته است. این نمایشنامه را از پرشورترین و دلفریبترین آثار شکسپیر دانستهاند.
کلوخانداز را پاداش سنگ است (۱۶۰۳) در پنج پرده نمایشنامهای که چندان جلب توجه نکرده، اما بر اثر تجديد نظرهایی که به مرور زمان در آن به عمل آمده، ارزش و جاذبه بیشتری یافته است. عنوان این نمایشنامه از انجيل گرفته شده و منبع آن گويا اثری است از جورج وتستون که شکسپیر مأمور تجدید نظر در آن شده است.
رویای نیمه شب تابستانی (1594) در پنج پرده نمایشنامهای خیالانگیز و لطیف و سرگرمکننده است و اختلاط شعر محض و احساس پرشور در آن با نکتههای خندهآور موجب شده که بسیار مورد پسند میهمانان جشن عروسی کنت داربی، که این نمایش در برابر آنان اجرا شد، قرار گیرد. منبع این نمایشنامه ممکن است آثاری از پلوتارك یا چاسر باشد. برای این نمایشنامه چندین آهنگ ساخته شده است.
تاجر ونیزی (۱۵۹۴) در پنج پرده، بر حسب عقیدهی محققان نشانهای از دورهی پختگی شکسپیر در بردارد، زیرا با قدرت و زبردستی، دسیسهها و پیچوخمها را چنان ترتیب داده که در پیوستگی اصلی نمایش کمترین اخلالی پدید نیامده و رشتهی اصلی از هم گسسته نشده است. تاجر ونیزی اثری است در حد اعلای خصوصیتهای نمایشی شکسپیر. شکسپیر در این نمایشنامه از منابع مختلف استفاده کرده است، از جمله اثر بوكاتچو نویسنده ایتالیائی و یهودی مالت اثر مارلو.
از پریکلس (۱۶۰۷) که در پنج پرده ساخته شده، کمتر سخن رفته است و انتساب آن به شکسپیر مورد تردید قرار دارد.
آثار خیالانگیز شکسپیر به سبك قصه پریان عبارت است از:
داستان زمستان (۱۶۱۰) و طوفان (۱۶۱۱) در پنج پرده که دوره آرامش و صفائی را نشان میدهد، نه به آن معنی که این دو نمایشنامه عاری از تیرهروزیها، تلخیها یا وقایع جانگداز است، بلکه وقایع اصلی بهانهای است برای نقل حوادث جنبی به گونهای غیرمنتظر و شاعرانه و خیالانگیز. داستان زمستان سرگذشت فرمانروای حسود سیسیل و کور از عشق است که به همسرش هرمیونه مظنون میشود و بی آنکه هیچگونه سخنی را از جانب نزدیکان و محرمان بپذیرد، در نتیجهی سوءظن فرمان میدهد که کودکی را که همسرش بهدنیا میآورد، به محض تولد سر به نیست کنند، اما کسی که مامور کشتن طفل است، او را با جواهرات و طلا و یادداشتی حاوی نام پردیتا بر سر راه میگذارد. مادر نیز که بیهوش و به حال مرگ افتاده، پنهانی مورد مراقبت خدمتکار با وفایش قرار میگیرد. پردیتا به وسیله شبانان برداشته و بزرگ میشود و پس از ماجراهای بسیار پدر و مادرش را مییابد و مورد عفو قرار میگیرد. شکسپیر در این اثر از داستان معروف رابرت گرین به نام پندوستو مایه گرفته است، اما به شخصیت هرمیونه اصالت بخشیده و محیط زندگی پر نقش و نگار شبانی را با جاذبههای بسیار تصویر کرده است. در نمایشنامه طوفان شکسپیر نظر خود را درباره جهان هستی، روابط بشر و خواستهای دل عرضه کرده و از قدرت سحر و جادو، صحنههایی خلق کرده که در عین حال شاعرانه و عمیق و هنرمندانه است. برای نمایشنامه طوفان منابع شناخته شدهای در دست نیست، این نمایشنامه در جشن عروسی الیزابت دختر جیمز اول در ۱۶۱۳ اجرا شد.
شکسپیر از ۱۶۱۰ در استراتفورد و در خانه زیبایی که قبلا خریده بود، اقامت کرد و سالهای آخر عمر را در آرامش به سر برد و در بیست و پنجم مارس، یك ماه قبل از مرگ وصیتنامه خود را امضا کرد، عجيب آن است که در وصیتنامه ذکری از آثارش نشده است. دربارهی صحت و تاریخ آثار شکسپیر تردید فراوان وجود دارد، غالبا ناشران آثارش را با بیدقتی و اشتباهات و نقائص بسیار به چاپ میرساندند. آثاری که هیچ يك قبل از چاپ مورد اصلاح و تجدید نظر قرار نمیگرفت و متون آن، گاه از نسخههایی که در تئاتر در دست بازیگران بود و در آن دست برده میشد و بر حسب ضرورت نمایشی حذفهایی در آن به عمل میآمد، استنساخ میشد و گاه بر حسب حافظه و یادداشتهایی که مورد تصدیق و تایید نبوده است، تنظیم میگشت. از میان آثار نمایشی شکسپیر تنها نیمی از آن در زمان حیات نویسنده به چاپ رسید. این آثار ابتدا به صورت جداگانه و بعدها به وسیله دوستان شاعر در مجموعههایی انتشار مییافت.
نمایشنامههای شکسپیر سرشار است از مسائل سیاسی و اخلاقی، اضطراب و غم، آرامش و تسکینخاطر، صنعت کلام و معرفت عمیق درون و اندیشههایی دربارهی ایمان، ماوراءالطبيعه، خدا، عالم خلقت و در واقع گنجینهای از اندیشههای بديع و بيان حال و صفات روحی قهرمانان که هريك جلوهگاه گوشهای از خصوصیتهای وجود آدمی است که همه با ذوق لطیف و استادی در بیان وصف شده است. شکسپیر در عالم طبیعت با هزاران زیبائیاش، سرچشمهای خشكنشدنی از شادی و تسکین دایمی مییابد. در نظر او دوستی نیمی از زندگی و پیروزی چیزی گواراست. شیوهی نگارش در آثار شکسپیر بسیار گوناگون و وسیع است. شکسپیر با علم معانی و بیان مدرسهای قطع رابطه کرده است، تا بتواند کلام دل را به آزادی بیان کند و در برابر گوناگونی عواطف شخصی یا جهانی انعطافپذیر بماند، با سهولت كامل شعر آزاد میسراید و صور ذهنی غیر منتظر و پر جاذبه و کامل به کار میبرد، اشخاص کوچك، كارگران، سربازان و ملاحان را به شیوهای بسیار طبیعی به سخن گفتن وامیدارد و با سهولت از سخن مسخرهآمیز و خندهآور به ظریفترین کلام آراسته میرسد. کمدیهایش با ترانههای فراوان و اشعار مسحورکننده همراه است، چنانکه خواننده را به این فکر میاندازد که وی موسیقیشناس بوده و حتی صدایی دلپذیر داشته است. شکسپیر از بزرگترین نویسندگان عصر اليزابت و عاليقدرترین نمایشنامهنویس همهی ادوار است، چنانکه هنوز تراژدیها و کمدیهایش در سراسر جهان بر صحنه میآید.
منبع:فرهنگ ادبیات جهان / نویسنده: زهرا خانلری