معرفی محمد حجازی
محمد حجازی ملقب به «مطيعالدوله» (۱۳۱۸ یا ۱۳۱۹ قمری (= ۱2۷۹ یا ۱۲۸۰ شمسی): تهران – بهمن ۱۳۵۲؛ تهران) رجل سیاسی؛ داستاننویس؛ روزنامهنگار؛ مقالهنویس.
فرزند مطيعالدوله از مستوفیان دربار قاجاریه بود و بعدها همین لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهی سن لویی تهران به پایان برد و از جوانی وارد خدمت دولت شد. در ۱۳۰۰ از طرف وزارت پست و تلگراف برای آموختن تلگراف به اروپا رفت و طی هشت سالی که در آنجا بود علاوه بر رشتهی مخابرات، به تحصیل روانشناسی نیز پرداخت. پس از مراجعت به ایران مدتها در همان وزارتخانه یکی از اعضای عالیرتبه و دارای مناصب و مشاغل عمده بود و در ۱۳۱۱ مجلهی پست و تلگراف و تلفن را منتشر کرد. از ۱۳۱۸ نا ۱۳۲۱ از طرف کمیسیون مطبوعات «سازمان پرورش افكار»، ادارهی مجله ایران امروز را بر عهده داشت. در ۱۳۱۸ عضو پیوستهی فرهنگستان ایران شد. رئیس «انجمن فرهنگی ایران و پاکستان»، رئيس «بهداشت روانی و سلامت فكر»، و پس از حوادث شهریور ۱۳۲۰، چندی رئیس اداره کل انتشارات و تبلیغات ایران، و در ادوار دوم و سوم مجلس سنا سناتور انتصابی، و در ادوار چهارم و پنجم سناتور انتخابی تهران بود. بارها به اروپا رفت و سفری نیز به هندوستان و امریکا کرد. «نشان همایون» نیز به او اعطا شد. به زبانهای انگلیسی و فرانسوی تسلط داشت.
نخستین اثرش هما در ۱۳۰۶ منتشر شد و بهترین رمانش، زیبا (۱۳۰۹) را که سندی زنده و با ارزش از وضعیت ادارات و اوضاع سیاسی کشور و حکومت در دورهی مشروطیت و گزارشی واقعگرا از روند استقرار بوروکراسی در ایران است، اندکی بعد آفرید. اما خلاقش چندان نپایید و از آن پس تعلیمات اخلاقی و نوحهسرایی برای فضایی که در آثار گذشتهاش نیز به چشم میخورد، وجه غالب شد و بدین ترتیب داستانها و قطعاتی آکنده از احساسات مبالغهآمیز و عشقهای سرخورده و متلاشیشده پدید آمد که در واقع برای عبرت و نصیحت نوشته میشد و از همین رو، هرگز آن جاذبهای را که ناشی از واقعبینی بود بازنیافت. با این همه، مهارتش در توصیف روحیات آدمی خصوصا آنگاه که گرفتار عشق شده انکارناپذیر است.
در داستانهای او اغلب زنها زیبا و باهوش و مقتدر اما بیوفا؛ و برعکس، اغلب مردها سستعنصر و آونگیاند و در مقابل جنس مخالف ارادهای از خود ندارند. وجاهت یکی از طرفین یا هر دو و بلایای ناشی از آن، آغازگر اکثر ماجراهاست و توصیف آن به اغراق کشیده شده است. اغلب داستانها، ظاهرا برای افزایش تاثیر در خواننده، از زبان شخصيت شکستخورده یا گناهکار نادم نقل میشود. سبک نگارش شیوا و سلیس و گاه شعرگونه، استفاده فراوان از نامه و اعترافات، وفور پند و اندرز، کلیگویی و احتراز از پرداختن به جزئیات از ویژگیهای بارز آثار اوست. چند نمایشنامه نیز نگاشت که هیچ یک از نظر فنی و هنری چندان شایان توجه نیست.
سایر رمانها: پریچهر (۱۳۰۸): پروانه (۱۳۳۲)؛ سرشک (۱۳۳۲). مجموعههای داستان و حکایت و خاطره و مقاله: آیینه (۱۳۱۲؛ در ۱۳۲۱ جلد دوم آن منتشر شد و بعدها هر دو جلد در یک مجلد انتشار یافت)؛ اندیشه (۱۳۱۹)؛ ساغر (1332؟)؛ آهنگ (۱۳۳۱)؛ آرزو (1332؟)؛ پیام (۱۳۳۹)؛ نسیم (۱۳۳۹).
نمایشنامهها: عروس فرنگی؛ جنگ؛ حاجي متجدد؛ محمود آقا را وكیل كنيد (۱۳۲۸)؛ حافظ (1327؟؛ ضمن مجموعهی پيام).
و آثار دیگری در زمینهی روانشناسی و تعلیم و تربیت و موضوعات دیگر که برخی از آنها ترجمه است.
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387