معرفی سعدی
سعدی شهرت و تخلّص «ابوعبدالله مُشَرِّف ابن مُصلح» یا «مُشَرِّف الدين ابن مصلح الدين»؛ معروف به «شیخ» یا «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز»؛ ملقب به اَفصح المتكلمين» (احتمالاً حدود ۶۰۶ قمری؛ شیراز – ۶۹۰؟ یا ۶۹۱ یا ۶۹۴؟؛ شیراز) شاعر؛ نویسنده؛ ادیب.
در کودکی یتیم ماند. خانواده و قبیلهاش غالباً از عالمان دین بودند و او هم بعد از تحصیل مقدمات، در حدود ۶۲۱ از شیراز به بغداد رفت و در حدود ۶۲۳ در مدرسهی نظامیه به تکمیل معلومات پرداخت. در بغداد، به صحبت ابوالفرج ابن الجوزی دوم نائل آمد و همچنین محضر شهاب الدین عمر سهروردی را دریافت. سپس به شام و حجاز رفت. زیارت حج به جا آورد و در شام یک چند به وعظ و همچنین به سیاحت و عبادت پرداخت و در اقصای عالم گشت و در ۶۵۵ در عهد اتابک مظفرالدین ابوبکر ابن سعد ابن زنگی به شیراز بازگشت. بوستان يا سعدینامه (۶۵۵) و گلستان (۶۵۶) را به نام این اتابک و همچنین به نام پسرش سعد – که هر دو از ممدوحان وی بودند – تألیف کرد. بعد از زوال سُلغُریان، باز در حدود ۶۶۲ به بغداد و حجاز رفت و ظاهراً در بازگشت از این سفر بود که از طریق آسیای صغیر به آذربایجان رفت و از شمس الدین جوینی صاحبدیوان و برادرش عطاملک جوینی تکریم دید. پس از بازگشت به شیراز بنا بر مشهور در زاویهای به خلوت و ریاضت نشست. اواخر عمرش در شیراز گذشت. در آثارش اشاراتی هم به سفرهایی در یمن و بلخ و بامیان و هند و کاشغر هست که احتمالا تنها برای صحنهسازی حکایات پرداختهی او است. اقامت و تحصیل در دیار عرب سبب آشنایی او با ادب عربی بود و مناسبت و مشابهت بعضی از مضامین نظم و نثرش با آثار شاعران و نویسندگان عرب، و نیز قصاید عربی و ملمعات او گواه بر این است.
بیان او بر انسجام لفظ و رقتِ معنی استوار است و شیوهاش، به اختصار، ایراد معانی بسیار تازه و لطیف در الفاظ ساده و روان است با این خصیصه که در همین الفاظ ساده، همهی شرایط فصاحت به حد اعلا رعایت شده است. شهرت او بیشتر در غزل است که حتی مایهی رشک بعضی معاصرانش بود. امیرخسرو دهلوی و خواجوی کرمانی و حافظ نیز او را در غزل استاد شمردهاند. در قصاید و مدایحش صراحت لهجهای هست که در کلام دیگران نیست و این شیوهی بیان که ملامت و نصیحت را با مدح و تشویق میآمیزد مخصوص اوست. او خود درستتر از هرکس لطف و بلاغت سخن خویش را دریافته و ستوده است.
سعدی زبان فصیح خود را تنها وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرد، بلکه به خدمت ابناء بشر گماشت و در راه سعادت آدمیان و موعظهی آنان به کار گرفت؛ این خصیصه با توجه به اینکه او مردی جهاندیده و مجرب بود و تجاربی گرانبها داشت، قدر و قیمتی مضاعف مییابد. و طُرفه اینکه این همه را نه در قالب مواعظی کسالتآور بلکه در لباس تمثیل و حکایت و بذلهگویی چنان بر خواننده ارزانی داشته است که جدیت و تلخی اندرز را از یاد میزداید. شاید هم از این روست که بسیاری از سخنانش جنبهی مَثَل یافته از دیرباز بین مردم رایج شده است.
دربارهی تخلّص سعدی روایت رایج این است که او به نام مظفرالدین ابوبکر ابن سعد ابن زنگی خود را سعدی تخلص داده است که در این صورت میباید سالهای درازی را بدون داشتن تخلص سپری کرده باشد و این امری بسیار مستبعد است.
کلیات سعدی نخستین بار در ۱۲۰۹ قمری به دستیاری مولوی محمد رشید و هارینگتون در کلکته به چاپ رسید.
غزلیات: طیبات؛ بدایع؛ خوانیم؛ غزلیات قدیم؛ ملمعات.
رسالهها (آمیخته به نظم): مجالس پنجگانه؛ نصيحه الملوک یا رساله در نصیحت ملوک؛ رساله در عقل و عشق؛ تقریرات ثلاثه (سؤال خواجه شمس الدین صاحبدیوان؛ ملاقات شیخ با آباقا؛ حکایت شمس الدین تازیکوی).
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387