معرفی رشیدالدین فضل الله
شهرت «خواجه رشید الدین فضل الله طبیب همدانی» (حدود ۶۴۵ تا ۶۴۸ قمری؛ همدان – جمادی الاولی ۷۱۸؛ خشکذر در حوالی تبریز) وزیر؛ مستوفی؛ فاضل؛ حکیم؛ مورّخ؛ طبيب.
پدرش طبیب بود و او جوانی را به تحصیل علوم مختلف خاصه طب گذراند و از عهد اَباقاخان به عنوان طبیب وارد دستگاه ایلخانی شد و به تدریج در امور اداری و دیوانی نفوذ یافت. در ۶۹۷ به امر غازانخان به نیابت سعدالدین محمد ساوجی برگزیده و در وزارت شریک شد. بعد از قتل سعدالدین در ۷۱۱، رشیدالدین در وزارت مرتبهی اوّلی یافت و تاج الدین علی شاه گیلانی به نیابت او برگزیده شد. طی این دوره رشیدالدین به احیاء آثار سابق و وضع قوانین تازه و تعیین حکام جدید پرداخت و مقام و مرتبه بلند خود را تا پایان عهد اُلجايتو (= سلطان محمد خدابنده) همچنان حفظ کرد و و آغاز عهد ابو سعید بهادرخان نیز در مقام خود باقی بود تا آنکه در ۷۱۷ به تحریک تاج الدین علی شاه از وزارت عزل شد و از سلطانیه به تبریز رفت. اندکی بعد باز به تفتین علی شاه به خورانیدن زهر به اُلجایتو و قتل او متهم شد و بدین تهمت ابتدا پسرش خواجه عبدالله را که جوانی خوبصورت و هنرمند بود پیش روی پدر گردن زدند و بعد خود او را به قتل آوردند و خاندان و اموالش را به غارت دادند. به روایت مجمع الانساب هنگامی که به قتلگاه میرفت این چند بیت را بالبداهه سرود: سالها خاطر مرا ز نشاط / هیچ پروای قیل و قال نبود // ماهِ مُلكم غم کسوف نداشت / روز عیش مرا زوال نبود // چرخ میخواست تا کند خللی / لیکنش قدرت و مجال نبود // حاصلالامر هر چه خواست بکرد/ به طریقی که در خیال نبود.
خواجه رشیدالدین از مشاهیر حکما و فضلای عصر خویش، بلکه تاریخ ایران، بود و به ایجاد آثار خیریه و تألیف و ترویج کتب رغبت خاص داشت. در بسیاری از نواحی ایران و ممالک ایلخانی مدارس و مساجد و دارالسیادهها و کتابخانههایی احداث کرد که مشهورترین آنها «رَبعِ رشیدی» بود. انشاء او در مجموع ساده و مستحکم و در بعضی موارد حد وسطی از انشاء مرسل و مصنوع است.
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387