در حال نمایش 14 نتیجه

معرفی جک لندن

مادرش، فلورا، در نتیجه ابتلا به بیماری حصبه کمابیش نابینا شده بود، گیسوانش را از دست داده بود و جثه‌ای نحیف پیدا کرده بود. آسیب مغزی نیز که حاصل این بیماری بود سبب حمله‌های مکرر افسردگی برایش می‌شد. فلورا بیست و پنج ساله بود که عازم سان فرانسيسكو شد. او یکی از ده‌ها هزار مهاجری بود که تب طلا آن‌ها را به این دیار کشانده بود. فلورا در ابتدا پیانو تدریس می‌کرد. در ۱۸۷۴ او با مردی به نام ویلیام چانسی، طالع‌بینی که با دیدن اشتیاق فلورا به احضار ارواح او را به انجام این کار تشویق می‌کرد، آشنا شد. چانسی یکی از کسان شناخته شده است که در نهضت طالع‌بینی امریکا نقش داشته‌اند. این دو نفر، به اتفاق یک سالن طالع‌بینی راه انداختند. فلورا در مقابل پولی که از مشتریان می‌گرفت با بستگان درگذشته‌ی آن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد و پیام عزیزان از دست رفته آن‌ها را از جهان دیگر برای‌شان بازگو می‌کرد. متأسفانه درآمدی که فلورا از راه احضار ارواح به دست می‌آورد حتی اجاره خانه آن‌ها را تأمین نمی‌کرد. چانسی نیز چنان در و طالع بینی خود غرق بود که نمی‌توانست درآمد ثابتی برای خود دست و پا کند. او قانع شده بود که طالع بینی علم است و تصور می‌کرد که از این راه می‌تواند به زنان و مردان کمک کند تا فرزندی با توانایی‌های درخورتوجه به دنیا بیاورند.

در ژانویه ۱۸۷۶ فلورا پسری به دنیا آورد که نام او را جان گذاشتند. تولد جان چیزی نمانده بود که جان مادرش را بگیرد. فلورا که زن نحیفی بود و از عهده‌ی بزرگ کردن یک فرزند پسر برنمی‌آمد؛ بنابراین جان را مدت هشت ماه به دست زنی به نام ویرجینیا سپردند. چانسی، پس از به دنیا آمدن جان، فلورا را رها کرد و پی کار خود رفت. چند ماه پس از تولد جان، فلورا با مردی به نام جان لندن که صاحب دو دختر بود آشنا شد. این آشنایی بسیار زود به ازدواج انجامید. از این زمان به بعد فلورا فرزند خود را جک می‌نامید تا نام او با نام شوهرش اشتباه گرفته نشود. در این زمان بی‌قراری‌ها، تنگ‌خلقی‌ها، به‌هم‌ریختگی‌های عصبی و تپش‌های قلبی فلورا که حاصل بیماری طولانی او بود آرامش تمام اعضای خانواده را به هم می‌ریخت. جان لندن که این همه را حاصل محیط زندگی آن‌ها می‌دانست همراه خانواده به کالیفرنیا کوچ کرد و در آن جا مزرعه‌ای خرید. از این پس بود که جک زندگی دشواری را در مزرعه ناپدری آغاز کرد. جک در محل زندگی جدید، در نتیجه رفت و آمد با مزرعه‌داران دور و اطراف، نوجوانی قلدر و یکه‌بزن از کار درآمد و با داشتن جثه‌ای نسبتا کوچک کمتر جوانی بود که تاب مقاومت مشت‌ها و زور بازوی او را داشته باشد.

جک پس از اتمام دوران دبستان در یک کارخانه کنسروسازی به کار پرداخت. در همین دوران با کتابدار کتابخانه محلی طرح دوستی ریخت و رفته‌رفته عاشق کتاب و مطالعه شد. این کتاب‌ها دنیایی فراتر از اوکلند کالیفرنیا برایش گشودند. فکر فرار و دور شدن از محیط زندگی و به خصوص فضای گرفته کارخانه کنسروسازی لحظه‌ای او را رها نمی‌کرد. عصرها سری به کافه‌ها می‌زد. رفت و آمد به این کافه‌ها بود که او را با ملوان‌ها، شکارچیان فک و نهنگ آشنا کرد و به مشکلات نیزه‌اندازها پی برد. در عین حال هنگامی‌که فصل کنسروسازی تمام می‌شد شغل دیگری برای خود دست و پا کرده بود و همراه قایق گشت به تعقیب شکارچیان غیرقانونی می‌پرداخت.

در همین دوران در اطراف خليج سان فرانسیسکو در جست و جوی کار در یک کشتی بود که به دست هم آورد. جک لندن سپس یک سالی را دور و  اطراف امریکا به گشت و گذار مشغول شد. سرانجام روزی جک لندن سر از آشپزخانه مادر خود در آورد. آمده بود تا عذر تقصیر بخواهد، ولگردی را کنار بگذارد و به زندگی خود سر و سامان دهد. به خصوص آمده بود تا دنباله تحصیلات خود را بگیرد. آمده بود تا در نوزده سالگی دوران دبیرستان را آغاز کند. بیکار هم بود و بنابراین باید شغلی نیز برای خود دست و پا می‌کرد. در حشر و نشرهای خود با افراد مسن‌تر از خود به سیاست و به خصوص به سوسیالیسم علاقه پیدا کرده بود، حتی خواسته بود پا به نهضت انقلابی بگذارد. اما چیزی که در این دوران برایش مهم بود پشت سر گذاشتن سال‌های تحصیل در دبیرستان و ورود به کالج بود. به هر حال، حشر و نشرهای او با حزب سوسیالیست سبب شد که او را از دبیرستان بیرون بیندازند. بنابراین او پیش خود به خواندن درس پرداخت و خود را برای گذراندن امتحانات دانشگاه کالیفرنیا در برکلی آماده می‌کرد. جک لندن در امتحان ورودی دانشگاه پذیرفته شد اما هنوز شش ماهی از نام‌نویسی او نگذشته بود که دانشگاه را رها کرد. روشن نیست که این امر به سبب يأسی بود که از خواندن دروس دانشگاهی به او دست داده بود یا نیاز مالي اداره یک خانواده او را بدین کار واداشته بود. هرچه بود، او بسیار زود کاری در یک رختشوی‌خانه پیدا کرد و در عین حال به نوشتن نیز پرداخت. هنگامی که بار دیگر تب طلا بالا گرفت پولی از خواهرش قرض کرد و راهی شد. تجاربی که جک لندن در این ماجراجویی به دست آورد و مشاهداتی که برایش پیش آمد، برای برخی آثار موفق او با اهمیت بود. پس از بازگشت به اوکلند اتفاق نادری روی داد،جک لندن داستان کوتاهی با نام اودیسه شمال نوشت که در ۱۹۰۰ به چاپ رسید. ادیسه شمال به خاطر روشنی توصیف ها و به خصوص زنده بودن تصویرها را با تحسین روبه رو شد. جک در همین سال با بسی مدرن ازدواج کرد.

جک لندن بسیاری از عقاید رایج قرن نوزدهم را اموری مسلم می‌دانست. او به انتخاب طبیعی آنقدر اعتقاد داشت که همسر خود را بر اساس سازگاری اجتماعی و ژنتیکی انتخاب کرد نه بر اساس عشق رمانتیک. به هرحال بسی دو دختر برای او به دنیا آورد. با این همه، خانه با حضور بسی و فلورا، مادر جک لندن بیشتر به صحنه جنگ شبیه بود. سرانجا نیز ازدواج زن و شوهر سه سالی بیشتر دوام نیاورد. سپس جک لندن با چارمیان کتریج ازدواج کرد. این ازدواج تا پایان عمر جک لندن تداوم داشت. چارمیان درعین حال الگوی بسیاری از زنان آثار جک لندن بوده است.

موفقیت‌های نوشتن، موفقیت‌های مالی به دنبال داشت. جک لندن در سال ۱۹۰۲ رمان آوای وحش را آغاز کرد و در سال ۱۹۰۳ به انتشار آن دست زد.

لندن سپس به کار کشاورزی و باغداری علاقه‌مند شد و مزرعه‌ای در کالیفرنیا خرید. گرگ دریا یکی دیگر از آثار موفق لندن در سال ۱۹۰۴ به چاپ رسید.

او گرگ دریا را بر اساس تجارب وحشت بار خود در یک کشتی در اقیانوس آرام نوشته است. لندن سپس در ۱۹۰۶ ساخت یک کشتی اقیانوس‌پیما را سفارش داد. سپیددندان را به چاپ رساند. در سال ۱۹۰۷، جک لندن سفرش را با کشتی خود به دور دنیا آغاز کرد. این سفر دو سالی به درازا کشید و در تمام این مدت او در کشتی خود به نوشتن مشغول بود.

جک لندن حالا با سال‌های فقر و دربه‌دری فاصله زیادی پیدا کرده بود. در این مدت داستان، مقاله، خبر، و رمان‌های زیادی نوشته بود. با این همه، او همچنان به عقاید سوسیالیسم پایبندی نشان می‌داد و دوبار به تشویق طرفداران سوسیالیسم در انتخابات شهرداری شرکت کرد اما هر دو بار شکست خورد و نتوانست به مقام شهردار نایل شود. .

به هر حال، فلسفه چپ‌گرایی او در رمان خیالبافانه پاشنه آهنین، که در سال ۱۹۰۸ به چاپ رسید مشهود است. پاشنه آهنین در روسیه شوروی بسیار مورد توجه قرار گرفت و پرفرورش بود. جک لندن مجموعه داستان‌های جاده را، که منبع الهام نویسندگانی چون جان اشتاین بک و جک کرواک گردید در ۱۹۰۷ به چاپ رساند.

جک لندن در دوران زندگی یکی از مشهورترین و سرشناس‌ترین نویسندگان امریکا به شمار می‌آمد. او بسیار پرکار بود. نخستین رمانش فرزند گرگ را در ۲۴ سالگی نوشت. فرزند گرگ همچون دیگر آثار آلاسکای او بسیار پرفروش بود. جک لندن، در نوشتن، سهمیه‌ای برای خود قائل شده بود و روزانه تا هزار کلمه نمی‌نوشت دست از نوشتن نمی‌کشید. او حتی در مسافرت نیز به کار نوشتن ادامه می‌داد.

جک لندن گذشته از داستان کوتاه و رمان در نوشتن گزارش نیز توانا بود. او در شروع کار نویسندگی سفری به لندن کرد و از محله‌های ایست اِند و محله‌های کارگری گزارش تهیه کرد. او می‌خواست ببیند در پس زرق و برق خیره‌کننده امپریالیسم انگلیس چه می‌گذرد. او سفری نیز به افريقای جنوبی کرد. کتاب او با عنوان ادم های ژرفنا که درباره انحطاط اقتصادی تهی‌دستان نوشته شده در آمریکا فروش زیادی داشت. لندن در سال ۱۹۰۴ نیز سفری به کره کرد تا گزارشی از جنگ روسیه و ژاپن ارائه دهد. منتقدان این گزارش‌ها را مکمل آثار داستانی او به شمار آورده‌اند و تأثیر آن‌ها را به خصوص بر داستان‌های کوتاه او بی چون و چرا قلمداد کرده‌اند.

جک لندن چند ماهی پیش از مرگ از حزب سوسیالیست استعفا داد. بیماری و ترس از این که خلاقیتش را از دست بدهد سال‌های پایانی عمرش را تیره کرده بودند. او در ۲۲ نوامبر ۱۹۱۶ درگذشت. به هر حال، حدس زده می‌شود که جک لندن با تزریق مورفین خودکشی کرده باشد. با این همه، نشانه‌هایی از این که بدین کار دست زده باشد در اطراف رختخوابش دیده نشده است.

جک لندن از آثار کسانی چون داروین، مارکس و نیچه تاثیر پذیرفته است و در اواخر عمر آثار کارل یونگ را مطالعه می‌کرد. تأثیر او نیز بر نویسندگانی چون ارنست همینگوی و جک کرواک قابل ملاحظه بوده است. جک لندن در دوران پرفراز و نشیبش، بر روی هم، 50 جلد کتاب نوشته است.


ادبیات آمریکا

دود | جک لندن

80.000تومان
ناموجود

ادبیات آمریکا

پاشنه آهنین | جک لندن

180.000تومان
ناموجود

ادبیات آمریکا

آوای وحش | جک لندن

150.000تومان
ناموجود

ادبیات آمریکا

مارتین ایدن | جک لندن

110.000تومان
ناموجود

ادبیات آمریکا

دختر برفها | جک لندن

90.000تومان
ناموجود

ادبیات آمریکا

جری در جزیره | جک لندن

75.000تومان
ناموجود
ناموجود

ادبیات آمریکا

گرگ دریا | جک لندن

100.000تومان