معرفی جورج برنارد شاو
جورج برنارد شاو نمایشنامهنویس و منتقد ایرلندی ( ۱۹۵۰-۱۸۵۶ ).
شاو در دابلین زاده شد، پدرش کارمند دادگستری بود که بعدها به تجارت گندم پرداخت و مادرش دختر ملاکی بود و شیفته موسیقی، چنانکه پس از نامساعد شدن وضع مالی خانواده توانست از راه تعلیم موسیقی امرار معاش کند. برنارد در تحصیل شاگرد نامنظمی بود، اما در خانه و نزد مادرش آموزش عمیقی در موسیقی یافت و در موزه دابلین نیز نقاشی آموخت. از ۱۸۷۶ ایرلند را ترک کرد و در لندن اقامت گزید. چند سال اول را در تنگدستی گذراند و از ۱۸۷۹ به نوشتن رمانهایی پرداخت که برای آنها ناشری نیافت. شاو مجموعا پنج رمان نوشته و اندیشههایی را که در سخنرانیهای خود بیان کرده در آنها به طور مشروح پرورش داده است. این رمانها عبارت است از: ناپختگی (۱۹۳۱)، گره نامعقول (۱۸۸۵)، عشق میان هنرمندان (۱۸۸۷)، حرفه کاشل بایرون (۱۸۸۵)، سوسیالیست غير اجتماعی (۱۸۸۴).
شاو در ۱۸۸۲ به مطالعهی اقتصاد سیاسی روی آورد و پس از قرائت کتاب سرمایه اثر کارل مارکس به سوسیالیسم گرایید. در ۱۸۸۴ به انجمن فیبین، انجمنی سوسیالیست، پیوست و تا بیست و پنج سال به طور خستگیناپذیر در آن فعالیت کرد. در ۱۸۸۵ در نشریههای گوناگون به نقد هنری و ادبی پرداخت و وضع مالی بهتری یافت. از ۱۸۹۲ به قلمرو آثار نمایشی وارد شد و اولین کمدی را به نام خانههای مرد زن مرده در سه پرده بر صحنه آورد که هجوی بود از جامعه و بشر متمدن که از نظر شاو موجودی ابله است با تناقضهای اخلاقی. این کمدی اثری پیشرو به شمار آمد. آثار نمایشی دوره نخستین شاو در مجموعههای نمایشنامههای مطبوع و نامطبوع در میان سالهای ۱۸۹۸ و ۱۹۱۲ به چاپ رسید. از جمله نمایشهای مطبوع کمدی سلاحها و انسان است که در ۱۸۹۴ در ایالات متحد بر صحنه آمد و برای شا شهرت جهانی بدست آورد. حوادث این نمایشنامه در جریان جنگ بلغارستان و صربستان میگذرد و شاو در آن جنبه رمانتیک و عاشقانه پشت میدان جنگ را در برابر رشادتها و قهرمانیهای کارزار قرار میدهد. شهرت برناردشا از آن پس به سرعت و قاطعیت رو به افزایش نهاد، اما در ۱۸۹۸ بر اثر فشار کار و بیماری از فعالیتهای خود کاست، ازدواج کرد و هرگز صاحب فرزند نشد. از آن پس به زندگی بیبندوبار پایان داد، آرامش بیشتری یافت و زندگیاش در محیط امنی که از بهبود وضع مالی فراهم شده بود، به کار هنری گذشت. شاو سفرهایی به پاریس، زلند جدید، افریقای جنوبی و شوروی انجام داد و از طرف استالین پذیرفته شد، سپس به دور دنیا گشت، خاصه از آمریکا و ژاپن دیدن کرد و در ۱۹۲۵ به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد. جنگ دوم جهانی و مرگ همسر و دوستان قدیم موجب تیرگی سالهای آخر زندگی شاو گشت و او همچنان به کار ادامه داد و لحظهای از کنجکاوی درباره چیزهای تازه دست برنداشت، سرانجام در نود و چهار سالگی بر اثر شکستگی استخوان ران، درگذشت. آثار برنارد شاو شامل پنجاه و هفت نمایشنامه سهپردهای و تكپردهای است با ارزشهای متفاوت و چندین رمان و مقامههای بیشمار و مقالههای فراوان و رسالهها درباره اقتصاد و سیاست عصر و نقدهایی درباره موسیقی و تئاتر. نمایشنامههای شاو یا از نوع کمدی است یا تراژدئی که مایهای از کمدی دارد. دیگر از گروه نمایشنامههای مطبوع شاو کاندیدا است با موضوعی از عشق و ازدواج. کاندیدا همسر کشیشی است با افکار پیشرفته و با دلی ساده. شاعری جوان به کاندیدا دل میبندد و زن که در میان دو مرد قرار گرفته است، برای انتخاب یکی از آن دو از هريك هدیهای میخواهد. شوهر حمایت و شرافت و کار و وضع اجتماعی خود را به او هدیه می کند و مرد جوان نیازهای قلبی را. زن اعلام میکند که ضعیفترین را برگزیده است که اشارهای به شوهر است. شوهر خشنود میگردد و عاشق نیز به زندگی دور از سعادت تسلیم میگردد. این کمدی بدیع از اصیلترین آثار شا به شمار میآید. مرد سرنوشت در ۱۸۹۶ بر صحنه آمد و موضوع آن به زمان ناپلئون بناپارت ارتباط مییابد که در آن جنبه مسخرهآمیز بر واقعیت تاریخی غلبه دارد. قهرمانان اصلی، ناپلئون است با جاهطلبيهای شهامتآمیز و خودخواهانه و زنی ایرلندی با قلبی نجیب که با تغییر لباس نامهای را که برای ناپلئون فرستاده شده است، میرباید تا بناپارت از مضمون نامه که رسوایی ژوزفین را به همراه دارد، آگاه نگردد و سرانجام ناپلئون به این سرقت پی میبرد. کمدی گرچه از نظر موضوع چیزی عمیق نیست، دلپذیر و هیجانانگیز است. از نمایشنامههای مطبوع نمایشنامه از ظاهر نمیتوان قضاوت کرد در ۱۸۹۹ برصحنه آمد. از جمله نمایشنامههای نامطبوع جز کمدی خانههای مرد زن مرده، نمایشنامه زنباره است در چهار پرده که در ۱۹۰۷ در لندن به نمایش گذارده شد. موضوع اصلی ناسازگاری و تضاد میان عشق و ازدواج و کشمکشی است میان نسلی که پایبند سنتهای اجتماعی است و نسلی که به قراردادها و سنتها پشتپا میزند. کسب و کار میسیز وارن در ۱۸۹۸ منتشر گشت و اولین بار در ۱۹۱۲ در کشور فرانسه به نمایش گذاشته شد و در انگلستان، به سبب بیپروایی و مطرح کردن مساله فحشا و امور شهری، چندین سال از نمایش آن جلوگیری به عمل آمد. داستان مربوط به زنی است که از راه خودفروشی ثروتی بدست آورده است، اما کار خود را از دخترش پنهان نگه میدارد و مایل است به او تعلیم و تربیت صحیح و كامل بدهد، دختر در آستانه ازدواج به حقیقت پی میبرد و مادر را ترک میکند. جز این دو دسته نمایشنامه، شاو سه نمایشنامه در مسائل مذهبی دارد: مرید شیطان (۱۸۹۶) تعصب شديد مذهبی و ریاکاری را که با صداقت و طبع بشری ناسازگار است، مطرح میکند. قیصر و کلئوپاترا در ۱۸۹۹، بر صحنه آمد که در آن ژول سزار، دیکتاتور رومی به صورت مسخرهآمیز روحانی متعصب انگلوساکسون درآمده است. شاو خود در دیباچه این اثر چنین مینویسد: «من در نمایشنامهام از قیصر، شخصیت دیگری به کلی متفاوت با آنچه شکسپیر در نمایشنامهاش آورده، ساختهام.» در این اثر نیز مانند سایر آثار شا، بازیها بسیار پرتحرك و زنده و محیط تاریخی به شیوهای آزاد و با شکوه است. سومین نمایشنامه از گروه نمایشنامههای مذهبی تغییر مذهب کاپیتن براسباوند (۱۹۰۰) است که شاو در آن شیوه داوری افراد بشر و حس توسعهطلبی او را محکوم میکند. شاو میان سالهای ۱۹۱۲ و ۱۹۰۱ در هنر نمایشی به حد اعلای پختگی میرسد. بعضی از نمایشنامهها را وسیله اصلاح جامعه بر اساس عملی منطقی و صادقانه قرار میدهد و مردان و زنانی که خود را از قیود اجتماعی و خرافات رهانیدهاند، بر صحنه میآورد و به این وسیله عقاید شخصی را عرضه میکند. نمایشنامه انسان و برتر از انسان (۱۹۰۳) در چهار پرده، زنی را نشان میدهد که از جاذبه حیات سرشار و پیوسته در جنب و جوش و در پی مداومت زندگی است. در نظر شاو اگر این نیروی حیاتبخش به طریق درستی هدایت شود، بشر را به خلق ابرمرد قادر میسازد.
ازدواج (۱۹۰۸)، وصلت ناجور (۱۹۰۹) و تسلط (۱۹۱۲) مطالعهای عمیق است درباره ازدواج، بیوفایی در زندگی زناشویی و روابط میان والدین و فرزندان. شاو در نمایشنامه اندروکلس و شير (۱۹۱۳) صفا و خلوص مسیحیت را در آغاز کار نشان میدهد. اندروکلس مردی مسیحی و پاك سرشت و فقیر و حامی حیوانات، معروف به پاره دوز جادوگر یونانی، روزی در جنگل افريقا خاری از پای شیری بیرون میکشد و هردو از شادی به رقص در میآیند. پس از چندی، اندروکلس به سبب عقاید مذهبی از طرف سزار محکوم میشود و وی را به کام شیری میاندازند که بر حسب اتفاق همان شیر جنگل است که اندروکلس خار از پایش بیرون کشیده است. مرد و شیر یکدیگر را میشناسند و با هم به رقص درمیآیند و سزار وحشتزده، این جادوگر مسیحی را میبخشد. شاو در این کمدی به بعضی از گفتگوها لطافت شعری میبخشد و بعضی را با طنز و سخره میآمیزد. نمایشنامه کاترین کبیر نمایشنامهای مسخرهآمیز است که در آن مردی کاملا انگلیسی در عداد محرمان ملکه روسیه جای میگیرد. شا در جنگ جهانی اول نمایشنامههای کوچکی درباره وقایع زمان ساخت و میان شصت و سه تا شصت و هفت سالگی مهمترین آثارش را انتشار داد که از آن جمله است: خانه دل شکن (۱۹۱۷) در سه پرده. که خانه دریانورد تنها و پیری را در هشتاد سالگی نشان میدهد که به شکل کشتی ساخته شده است. نمایشنامه با روح بذلهگوئی و مطابیهآمیز شاو تناسب بسیار دارد و در آن تضادها و عدم تعادلهای محیطی که تنها بر مبنای سنتها و قراردادها بنا شده، پیش چشم گذارده میشود. مکالمهها مسخرهآمیز و در عین حال سرشار از مفاهیم غنی و حقایق تلخ زندگی است. نمایشنامه تاریخی سنت جان در شش پرده بر مبنای زندگی ژاندارك گذارده شده و آمیختهای است از طنز و انتقاد با هیجانی پرشکوه. سنت جان که اولین بار در ۱۹۲۳ در نیویورك به نمایش گذارده شد، شاهکار شاو از بزرگترین نمایشنامههای قرن به شمار آمد. پیروزی نمایشنامههای شاو که در شیوه خاص او ساخته شده است، از ۱۸۹۸ در آلمان و ایالات متحد آغاز شد و هرگز پایان نپذیرفت و به همه کشورها راه یافت. در انگلستان آثار شا ابتدا در طبقه روشنفکر رسوخ پیدا کرد و پس از آن از محبوبیت عام برخوردار گشت. از ۱۹۲۴ نمایشنامههای شا در رادیوی همه کشورها به اجرا درآمد و از آن فیلمنامههای فراوان ساخته شد. دو نمایشنامهاش به نام سرباز شوکولاتی و بانوی زیبای من به صورت کمدی موزیکال و چند نمایشنامه دیگر از جمله قیصر و کلئوپاترا و پیگماليون زیر نظر خود شاو به صورت فیلم سینمائی درآمد. برنارد شاو در غالب رشتههای هنری نقدهای فراوانی دارد که از آن جمله نقد نمایشنامه است در جوهر روش سبك ایبسن (۱۸۹۱) و نظریهها و مقامههای نمایشی (۱۹۰۶) و نقد موسیقی در طرفدار کامل واگنر (۱۸۹۸). شاو در اواخر زندگی تحقیقات سیاسی، اجتماعی، مذهبی و زیست شناسی خود را با عنوان چون و چند امور سیاسی برای عموم در ۱۹۴۳ منتشر کرد. شاو همچنین مکاتبات پر حجمی با شخصیتهای گوناگون انجام داده است. شیوه نگارش شاو شیوهای مستقیم با بیانی روشن و صریح و برخوردار از غنا و قدرت کلام است. مکالمهها بیشتر در حد گفتگوی رایج و متناسب با مقام اجتماعی اشخاص نمایش است نه در حد ادبی و عبارتپردازی. بیان اندیشهها و مباحث خاص او از سنگینی خطابهای با دفاعی عاری است و ذوق و خیالانگیزی و روح بذلهگوئی و طنزپردازی بر نوشتههایش غلبه دارد که در عین حال با فصاحت همراه است و این چیزی است که تا امروز هنوز کسی نتوانسته از آن تقلید کند. دیباچههای آثار نمایشی شا غالبا بسیار مهم و دارای مفاهیم عمیق و اندیشههای آزادیخواهانه است. شاو متفکری است که در زمان خود بیش از دیگران مورد انتقاد و عيبجویی قرار گرفته، اما پیوسته توانسته است از استعداد شگرف خود در حاضر جوابی استفاده کند و با پاسخهای قاطعی به رقیبان جواب دهد که گاه با سخنان تلخ و گزنده همراه بوده است. برنارد شاو «مرد قرن» خود به شمار میآید. هوشی برتر از عادی و معرفتی در همه زمینهها و نبوغ و قریحهای بزرگ داشت. استعداد او در شوخی و به مسخره گرفتن همه چیز، حتی به نمایشنامههایی که حاوی افکار جدی بود، جاذبهای دلپسند و سرگرمکننده میبخشید. شاو پیوسته میخواست که عامه مردم را به فکر وادارد و در تربیت آنان قدم پیش گذارد. با فقر و ستم کینه میورزید و عاشق زیبایی زن بود، بی آنکه هرگز زن در زندگیاش مقام مهمی داشته باشد. او تنها شیفته کار و تحقیق درباره حقیقت و کمال انسانیت بود.
منبع:فرهنگ ادبیات جهان / نویسنده: زهرا خانلری
کمیاب و نایاب
ادبیات انگلستان
ادبیات انگلستان