ناتور دشت|جی.دی.سلینجر

معرفی کتاب ناتور دشت

قهرمان ناتور دشت، هولدن کالفیلد یک صدای آرام معترضانه است تا فریاد مبارزی که بخواهد دنیا را تغییر دهد. سرگذشت خود را با زبانی طنز آلود و گاه کودکانه و ترحم انگیز از زبان نسلی واخورده بیان می کند. او جوانی بالغ است که مدرسه ی شبانه روزی را ترک کرده و می خواهد تعطیلات پایان هفته را در نیویورک بگذراند. هولدن تقریباً به همه ی بزرگسالان بدگمان است. در این کتاب طرح واقعی وجود ندارد و کتاب شرح مشاهدات دقیق و تیزبینانه ی پسرکی است تنها، در دنیایی پر از ریا و دورویی و ارزش های ساختگی. او نیازمند دنیایی است سرشار از عشق و صداقت، اما نمی داند چگونه آن را پیدا کند. آنچه صدای درونی هولدن از آن سخن می گوید تمنایی است پیش از شروع عشق و صداقت و تصویری از جامعه ی آمریکا که گمان می کند می تواند بدون عشق و صداقت به زندگی ادامه دهد. هولدن کششی غریزی به تنهایی و تجربه دارد و نکته ی جالب این که تنها آدم های خوبی که می بیند دو راهبه انــد. بــا این وجود، عشق با مرگ بی ارتباط نیست؛ همان طور که هولدن برادر مرده اش را می پرستد. عشق انگار با فرا رسیدن سن بلوغ فرو می ریزد. هولدن خود را فردی می پندارد که در گندمزار کودکان را می گیرد و نجات می دهد. آن ها کودکان معصومی هستند که در گندمزار مشغول بازی اند و هر آن در معرض خطر سقوط از لبه ی پرتگاهی نامرئی قرار دارند اما این رؤیای نجات معصومان پیش از آنکه دنیا را به تباهی بکشاند ناامیدانه و بیهوده است. هولدن از این ناامیدی و بیهودگی می گریزد و به چنگ بیماری روانی می افتد. و اکنون داستان خود را در حالی که تحت درمان است می نویسد. ناتور دشت نمایانگر نیاز نسلی است که می خواهد پس از جنگ خانمان سوز و دوران صلحی کاذب و دودمان برانداز، اعتراض خود را علیه ناکامی های دنیای بزرگسالان فریاد بزند. فریاد خشم، تحقیر و تأسف به حال خود. اما آرام ترین صداها، صدای آن جوان بالغ و سردرگم آمریکایی است.

منبع: فرهنگ آثار